12 مهارت اساسی مدیریت پروژه (بخش دوم)

5- مدیریت هزینه
شما بدون اینکه پولی برای پرداخت داشته باشید، نمیتوانید کاری انجام دهید. شما بودجهای ایجاد کردهاید. کار اول شما این است که اطمینان حاصل کنید که بودجه واقعبینانه است و میتواند نیازهای مالی پروژه را برآورده سازد و دوم کنترل این هزینهها از طریق اجرای پروژه. گفتن این کار آسانتر از انجام آن است. جز اینکه خوششانس باشید و برای سازمانی با بودجه نامحدود کار کنید، میخواهید محدودیتهای مالی خاصی داشته باشید و بهاحتمالزیاد بودجهای بسیار سخت به شما داده میشود. درک این مسئله که چگونه میتوان هر درصد از این بودجه محدود را فشرده کرد، مهارت زیادی میطلبد.
6- مذاکره
خوب بودن در مذاکره بهنوعی زیرمجموعه ارتباطات است، اما در این مقاله سزاوار است یک شماره به خودش اختصاص دهد. مذاکره صرفاً چانه زدن برای بهترین قیمت از یک فروشنده یا پیمانکار نیست، هرچند که مطمئناً بخشی از آن است. هدایت یک پروژه به این معنی است که شما در حال مذاکره مداوم هستید. برای مثال، بهاحتمالزیاد مطالبات ذینفعان را دریافت خواهید کرد که میتواند دامنه یک پروژه را تحت تأثیر قرار دهد. شما باید آنها را عقب بزنید، اما به شکل دیپلماتیک و با دیپلماسی تا همه طرفهای ذیربط احساس کنند که آنچه را میخواهند دریافت کردهاند. سپس درگیریهای اجتنابناپذیری وجود خواهد داشت، که بین اعضای تیم یا سایر افراد درگیر در پروژه به وجود میآید. اگر مهارت مذاکرهای قوی دارید میتوانید این اختلافات را قبل از منفجرشدن و تهدید پروژه حل کنید.
7- تفکر انتقادی
مدیران پروژه تنها کسانی نیستند که میتوانند از این مهارت بهرهمند شوند. بیشتر ما فکر نمیکنیم بلکه واکنش نشان میدهیم و به دنبال یک سری پاسخهایی هستیم که به ما گفتهشده یا آموختهایم. البته این خیلی هم بد نیست. برخی اوقات میتوانید به شکل خودکار باشید، اما خودتان بهتر میدانید که چگونه آن را خاموش کنید. تفکر انتقادی بهسادگی میتواند در تحلیل و ارزیابی یک موضوع یا واقعیت، عینی باشد تا بتوانید داوری بیطرفانه شکل دهید. این شما را از عملکرد احساسی یا بر مبنای دانش دریافت شده دور میکند و این همان کاری نیست که یک مدیر پروژه باید انجام دهد؟ وقتی در حال کار روی یک پروژه هستید، هرروز با مشکلاتی روبرو هستید و میخواهید تصمیمات شما بیطرفانه باشد. تنها بهترین گزینه برای پروژه باید تصمیم شما را هدایت کند.
8- مدیریت وظیفه
این یکی دیگر از آن مهارتهای فنی است که باید بر روی DNA هر رهبر پروژه مُهر شود. اگر زمانبندی، بستری برای مدیریت پروژه باشد، وظیفه ملاتی است که همه چیز را کنار هم نگه میدارد. تعداد زیادی از مشاغل ناچیز وجود دارد که شما باید آنها را ایجاد، واگذار و مدیریت کنید – که برخی از آن وظایف به دیگری وابسته خواهند بود، به این معنی که سوء مدیریت این فرآیند به شدت میتواند روی موفقیت پروژه شما تأثیر بگذارد. شما میتوانید به این موضوع مانند یک لیست فوقالعاده انجام کارها نگاه کنید، که کاملاً اشتباه نیست، اما همانگونه که به پیچیدگی میافزایید، میخواهید ابزارهایی را نیز اضافه کنید تا به شما در مدیریت بهتر این وظایف کمک کند. در ابزار مدیریت وظیفه خود، ویژگیهایی را میخواهید که همکاری با تیم شما را تقویت کند، به شما کمک کند اولویتبندی کنید و به شما بهروزرسانیهای وضعیت فوری، زمانی که وظایف کامل شدند یا از برنامه عقب هستند، ارائه دهد.
بخش اول و آخر مقاله را از لینکهای زیر بخوانید:
۱۲ مهارت اساسی مدیریت پروژه (بخش اول)
۱۲ مهارت اساسی مدیریت پروژه (بخش آخر)