۵ قانون جدید برای WAN در عصر دیجیتال
تقریباً با اطمینان میتوان گفت که کسی تغییر را دوست ندارد؛ باعث میشود که احساس ناراحتی کنیم و ما را در جایگاهی میگذارد که با آن آشنا نیستیم. این مطمئناً فقط در مورد زندگیهای شخصی ما نیست بلکه در کار ما نیز صادق است. به نظر میرسد هرگاه که تغییر عمدهای در فنّاوری رخ میدهد، هر چیزی تغییر میکند و انطباق و اتخاذ بهترین روشهای جدید و توسعه مهارتهای جدید در IT ضرورت مییابد. به گذار از پردازندههای مرکزی به محاسبات با رایانه شخصی، از TDM به VoIP، از سرورهای فیزیکی به مجازیسازی فکر کنید. هر کدام از این تغییرات تکاندهنده به سازمانهای IT نیاز داشت که کاملاً شیوههای عملکرد آنها را تغییر بدهد.
WAN سازمانی که در میانهی یک تغییر بزرگ قرار دارد، به مدیران شبکه و مدیران اجرایی نیاز دارد که امور را بهطور متفاوتی انجام بدهند و مهارتهای جدیدی را توسعه بدهند. کلید توسعهی یک نقشه برای این جهان جدید، درک قوانین جدید شبکه در عصر دیجیتال است. در زیر ۵ قانون برای راندن در جاده WAN، در عصر جدید ارائه میشود:
- سادهسازی بهترین دوست یک مهندس شبکه است. یک دهه پیش شبکهها تقریباً ساده بودند: پارامترهایی که بهخوبی تعریفشده بودند، نقاط پایانی با مالکیت مشارکتی[۱] و کاربرانی که در محل کار شرکت بر برنامههای کاربردی که میزبان مرکز دادهها بودند کار میکردند. امروز محیط تفاوت بسیار زیادی دارد، چرا که BYOD، WiFi و برنامههای کاربردی ابر-بنیاد بر محل کار حکمرانی میکنند. پیچیدگیهای حوزه WAN به حداکثر خود رسیده است و مدیریت و انطباق با نیازمندیهای کسبوکار را دشوارتر میکند. ساده کردن حوزه WAN مستلزم ابتکار بالایی برای مدیران شبکه و مدیران اجرایی است.
- نیاز به سرعت: سازمانهای دیجیتالی با سرعت و چابکی حرکت میکنند. رهبران کسبوکار توقع دارند که زیرساخت فنّاوری آنها و برنامههای کاربردی، به رشد و میزان بهرهوری سرعت بخشند و مزیت رقابتی را حفظ کنند. با WAN-های موروثی زمان متوسطی که صرف پیادهسازی یک تغییر در یک شبکه میشود، ۴-۵ ماه است که برای یک کسبوکار با شیوه اجایل غیر قابل قبول است. در عملیات شبکه باید راهی برای اجرای سریعتر شبکه و برنامههای کاربردی یافته شود تا بتوان مطمئن شد که این زمانی که برای پیادهسازی صرف میشود، تبدیل به مانعی برای شرکت و یا عقب نگاه داشتن آن نمیشود.
- فرایندهای دستی دشمن کشنده عملیات شبکه است. مفهوم خودکارسازی شبکه مدتی است که مطرح است اما به مهندسین شبکه حس وحشت را القا میکند. دلیل آن در ابتدا وجود نوعی اعتماد است؛ بیشتر افراد بامهارت و سطح بالا فکر میکنند که میتوانند سریعتر و دقیقتر تغییرات را ایجاد کنند. همانطور که در روند این کار معلوم میشود، این اعتقاد غلطی است – اولین علت خرابی شبکه خطاهای انسانی ناشی از پیکربندی غلط است. دوم اینکه ابزار خودکارسازی، تغییرات را سریعتر از هر شخص یا تیمی اعمال میکند. برای مهندسین شبکه زمان آن رسیده است که تفکر موروثی خود را که خودکارسازی خوب نیست، کنار بگذارند و در مسیر پیش رو پذیرای آن باشند.
- پهنای باند، رتبه تجاری است. دههها است که پهنای باند، مورد استفاده گستردهی مصرفکنندگان قرار گرفته است، اما بسیاری از کسبوکارها از اتصالات محصول (کالا؟)[۲] فرار کردهاند و مدارهای هزینه بالای MPLS را با موافقتنامههای سطح خدمات[۳] (SLA) ترجیح دادهاند. در تئوری ممکن است که این منطقی به نظر برسد – صرف هزینه بیشتر برای اطمینان از این که شبکه طبق نیاز کسبوکار عمل کند- اما واقعیت این است که بیشتر SLA-ها فقط امید کاذب هستند. حتی اگر در کسبوکار بتوان اثبات کرد که یک تخطی از SLA رخ داده، تدارکدهندهی سرویس (service providers) عموماً فقط به مشتریان برای زمان تخطی بازپرداخت میکنند. یک ساعت قطعی برای یک کسبوکار میتواند موجب میلیونها دلار تلفات شود و شرکتهای مخابراتی فقط چند دلار جبران میکند، آیا این عادلانه به نظر میرسد؟ یک اتصال پهنای باند منفرد این مشکلات را رفع نمیکند اما لینکهای چندگانه پهنای باند با بهینهسازی WAN و ابزار مجتمعسازی[۴] میتوانند. بدین ترتیب پهنای باند برای اتصالات کسبوکار موفقیتآمیز است.
- شفافیت الزامی است. فقدان وضوح برنامه کاربردی را میتوان امر نامناسبی در تاریخچهی مدیریت شبکه و مدیریت اجرایی در نظر گرفت. اگر یک کاربر اظهار کند که یک برنامه کاربردی بخصوص، عملکرد ضعیفی دارد یا طولانی است، وظیفهی دشوارِ پیگیری علت ریشهای آن شروع میشود. با این حال کارکنان سابق تا این میزان که امروزه در انجام کارها تکیه بر شبکه است، بر شبکه تکیه نداشتند. همزمان با اینکه بیشتر سرویسها به ابر تبدیل میشوند و امور به هم متصل میشوند، اتکا بر شبکه فقط بحرانیتر میشود. وضوح و کنترل انتها به انتهای ترافیک برنامه کاربردی (کاربردها؟)، عملیات شبکه را قادر به تشخیص مشکلات و یافتن راه حل، قبل از تأثیرگذاری بر شبکه یا عملکرد برنامه کاربردی میسازد. بدون وضوح و کنترل، تنها امیدی که میتوانید داشته باشید یک برآورد تجربی است؛ اما تخمین تجربی به هیچ وجه به معنای مدیریت شبکه نیست.
[۱] corporate-owned endpoints
[۲] commodity connectivity
[۳] established Service Level Agreements
[۴] aggregation tools