گزارش، نقد و تحلیلمصاحبه

مکس هانریتز

توسعه‌دهنده نرم‌افزار

که هستید و چه می‌کنید؟

من مکس هاینریتز هستم و مهندس نرم‌افزار شرکت Flexport کمپانی فنّاوری لجستیک هستم. قبلا در گوگل کار می‌کردم بیشتر در قسمت ابزار تحلیل تصاویر ماهواره‌ای که اسمش موتور زمین است.

در وقتهای آزادم از طراحی داخلی و چراغ ساختن لذت می‌برم. آپارتمانم چند سال پیش در مجله Dwell نشان داده شد و اخیراً با برادرم کارل روی نقشه لامپ‌ها کار می‌کنیم.

از چه سخت‌افزاری استفاده می‌کنی؟

اسمبل کامپیوتر من در خانه و شرکت دقیقاً مثل هم هستند. پایه که میز نگه‌دارنده ایستاده است، در دفتر، میز بدون برند و در خانه IKEA BEKANT دارم. روزهای خوبم تقریباً هر یک ساعت می نشینم و پا می‌شوم. صندلی من مدل 65 اینچی توپ تمرینی است و سعی می‌کنم یک غلتک پایه‌ای 36 اینچی چرخان فوم دار هم کنار خودم استفاده کنم.

من دو تا لپ تاپ مک بوک پرو رتینا سال 2015 دارم یکی برای شرکت و یکی برای کارهای شخصی. آنقدر سیستمم را ارتقا دادم که مجبور نشوم سیستم جدیدتر با کیبورد فانتزی بخرم.

وقتی پشت میزم هستم از کیبورد V2 Split برند Goldtouch و موس عمودی Evoluent استفاده می‌کنم که اول به من در جلسات مشاوره ارگونومی گوگل پیشنهاد داده شد. مانیتورم 32 اینچی اچ پی پاویلون است. من روی یک بازو سوارش کردم تا مطمئن شوم در زاویه عمودی چشمم قرار گرفته باشد. من تنظیم و چیده‌مان این میز را پنج شش بار در اداره‌ها و آپارتمان‌های مختلف در سال‌های گذشته عوض کردم. من دوست دارم که گیاه های کوچک و لامپ رومیزی هم داشته باشم اما در مورد آن کمتر وارد جزییات می‌شوم.

گوشی من آی فون اس ای است- سعی کردم تا جایی که ممکن است از آن استفاده کنم. من حالت سیاه و سفید دسترسی را  برایش گذاشتم تا جذاب بودنش کمتر شود. (اگرچه اکثراً مزین به رنگهای نقشه گوگل یا سایت عکس Pinterest می‌شد)

من آخرین نسل کلاسیک e-ink برای kindle را خواندم با یک لامپ قرمز روی  سر و قبل از خواب. من سکوت را دوست دارم. از گوشبند گوش Fnova در اداره استفاده می‌کنم و با فوم سبک گوشگیر هوارد اگر لازم شد می‌خوابم. اگر واقعاً بخواهم تمرکز کنم بعضی وقتها هردو را می گذارم روی گوشم!

من یک سری ترجیحات سخت افزاری غیرمنطقی ولی خیلی قوی دارم که سالهاست به من حس رضایت داده اند. خنده دارترینشان احتمالاً بطری آب کلاسیک h2go شماره 4261 است. یک کارفرما آن را با یک لوگو که رویش بود به عنوان بسته پیشنهادی کارآموزی برایم فرستاد و بعضی اوقات به اندازه دهان است و سفتی فلزی که دارد حس خاصی به آدم می دهد. خوب وقتی چند سال بعد آن را گم کردم واقعاً یکی دیگر می‌خواستم. اسم برند را نمی دانستم اما فکر کردم آمازون حتماً آن را دارد. چندتا بطری شبیه آن را سفارش دادم فقط برای اینکه بفهمم همان نیستند و دقیقاً همان را می‌خواستم تا راضی شوم. نتایج جست و جوی تصویری گوگل را برای بطری فلزی آب دیدم و اتفاقی فهمیدم که این مدل بخصوص فقط به عنوان یک محصول مشترک تبلیغاتی توزیع شده است. بنابراین 50 تا از آن را از طریق یک فرم صورت حساب از یک نماینده محلی سفارش دادم. حماسه‌ای بود برای خودش، اما بعد از آن با خوشحالی هایدریته می‌شدم. تا آخر عمرم ذخیره دارم، البته امیدوارم.

بقیه داستان‌ها هم شبیه همین هستند اما نه به اندازه شلوار هسته آدیداس 15 شیار (مشکی کوچیک) و یک صندلی توالت خیلی گران Bronedl Swash 1000 پیشرفته. (سفید بلند)

و چه نرم افزارهایی؟

من استک توسعه تقریباً استانداردی دارم. آخرین ورژن Mac OS X، Sublime Text 3، iTerm2، گیت، گیت هاب (از جمله صفحات گیت هاب)، Slack، G Suite، PSequel. من گاهی اوقات از emacs استفاده می‌کنم، وقت هایی که دارم روی یک فایل در یک زمان کار می‌کنم یا نیاز به مایکرو دارم، اما sublime ویرایشگر اصلی من است.

چرا لینوکس نه؟ با توجه به تجربه من باتری و اتصال وای فای مک او اس ایکس بهتر است. همین طور مک او اس ایکس بین کلید کنترل و کلید دستور یا کامند بهتر از لینوکس تمایز قائل می شود بنابراین می‌توانم در تمام سیستم عامل از کلید های الحاق یکسان استفاده کنم. به ویژه کپی/پیست کردن در ترمینال و پاسخ دادن به سؤال بعدی.

چرا vim نه؟ بیشتر بخاطر اینکه من اول emacs را یاد گرفتم اما بازهم بخاطر emacs و الحاق کلیدهای آن برای نشانگر موس تقریباً در تمام انواع نوشته‌های مک کار می کند. یعنی کلیدهای ctr-k و ctr-n و ctr-e و ctr-p و ctr-d. همه در Goole Docs، ویرایشگر ایمیل Gmail، iTerm2، ورودی url کروم و …الحاق کلیدهای vim در Gmail برای انتخاب چندگانه ایمیل‌ها از یک لیست کار می کند بنابراین من از آن در آنجا استفاده می‌کنم. اما برای اغلب بخش‌ها اینطور به نظرم می آید که دنیای دیجیتالی گسترده تر، بیشتر با همان emacs ارتباط برقرار می کند. من کلید کپس لاک را روی کلید کنترل گذاشتم تا انگشت کوچکم خسته نشود.

در شرکت Flexport ما از React، React Native، Expo، GraphQL, Ruby on Rails, PostgreSQL, Prettier, RuboCop و خیلی از ویژگی‌های AWS استفاده می‌کنیم. برای Map Lamps من از OpenStreetMap, Mapnik, Illustrator, Docker, Shopify و Autodesk Fusion 360 برای طراحی‌های CAM استفاده می‌کنم.

در سطح سیستم عامل من از flux برای کاهش رنگ آبی و Spectacle برای مدیریت پنجره استفاده می‌کنم.

برای سرگرمی من از Spotify, Pinterest, LibriVox, Hacker News و انواع گوناگونی از subreddits های بیمه و سلامتی استفاده می‌کنم. اخیراً وارد کار با NYT Crossword puzzle app شده‌ام- که برای خودش چالشی دارد.

تجهیزات رویایی شما چه هستند؟

برای من فرآیند خلاق، بیشتر زمانی امیدبخش خواهد بود که من را در تقاطع بین دنیای دیجیتال و فیزیکی قرار دهد. تجهیزاتی که الان دارم هم برای تولیدات دیجیتالی عالی هستند اما برای محصولات فیزیکی یا باید آن ها را برون سپاری کنم یا اینکه فضا (مکان) قرض بگیرم یعنی جایی را اجاره کنم. پس رویای من می تواند این باشد که فضای کاری بزرگتر و ابزار بیشتری داشته باشم.

بالاخص من عاشق یک استودیو ساکت و بزرگ داخلی که مجاورِ یک گاراژ گرم با کارهای چوبی (نجاری شده) و ابزارهای ساخت لوازم فلزی باشد، هستم. برش‌دهنده لیزر خودم و روتر CNC خیلی عالی هستند و شاید یک جورایی اگر در همه مهارت‌ها و صنایع به تکامل رسیدم و به یک ناامیدی تازه نیاز داشتم یک مغازه نئون با یک بمباران کننده هم بدک نیست.

یک حمام به همان شدت پیچیده می خوام تا بتوانم سریع دوش بگیرم و تمییز شوم. متنفرم از اینکه کار مغازه را تمام کنم و عرق کرده باشم و 45 دقیقه صبر کنم تا لوازم را بگذارم در انبار و بعد بیایم و دوش بگیرم.

در حالت ایده آل این مکان جایی است در قلب جنگل با تعداد زیادی پنجره و نور آسمان و مسافتِ آن از تمام دوستانم و خانواده و مغازه سخت افزار و ابزار فقط یک مقدار رانندگی می خواهد. یک روزی، شاید!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا