مصاحبه با مت مارکویز، طراح و توسعهدهنده
خودتان را معرفی کنید؛ که هستید و چه میکنید؟
من مت مارکوئیز [۱] هستم؛ خیلی مرموز است! از دبیرستان من را ویلتو [۲] مینامند. در Bocoup وبگاههای پاسخگو، دسترسپذیر و سریع میسازم. گاهی سخنرانی میکنم، کتاب «JavaScript برای طراحان وب» و چند ماه بعد از آن کتاب A Book Apart را تألیف کردهام.
غیر از کار سرگرمیهای زیادی دارم. من یک چوبکار نیوانگلندی به دنیا آمدم و پرورش یافتم. از کسانی که بوکس بلد نیستند، بهتر بوکس بازی میکنم، اما نه خیلی زیاد! آشپزی میکنم، بیشتر فرانسوی، و دائماً در حال تعمیر موتورسیکلتم، ۷۸ Triumph Bonneville هستم.
از چه سختافزاری استفاده میکنید؟
ابزار خیلی زیادی دارم.
خطمشی خانواده ما این بوده که «ارزانترین نوع یک ابزار را بخر و فقط اگر شکست، یک جدید بخر». خیلی راحت پول صرف چاقوهایی که تیغشان خوب نیست یا رندههای چوب که در انبار خانه مانده میکنم.
مطمئنم بیش از هر کسی در ناحیه بوستون پیچگوشتی دارم و حتماً جزء ۵ نفری هستم که بیشترین انبردست زنگزده را دارند. یک ارهی دستی Disston D-8 دارم که بهتر از تواناییاش برایم کار میکند، بندهی خدا حدود ۱۵۰ سالی سن دارد. تعداد زیادی رندههای نجاری قدیمی Stanley و یک کیف چرمی ابزار تخریبناپذیر دارم که الآن استفاده چندانی از آنها نمیشود. میز اره من یک میز کوچک و مناسب Bosch است؛ وقت زیادی برای کار کردن با آن ندارم. اره نواریام را که با تخفیف از آمازون دات کام خریدهام، هنوز راه درازی دارد تا دست از سرش بردارم اما خیلی همزمان ندارد. چند سال پیش یک جت داشتم، اما الآن دیگر یک چوبکار آپارتمانی هستم، در یک گاراژ کوچک. دلم برای اره متریDeWalt قدیمیام تنگ شده. الآن یکRigid دارم، یککم لگد میزند؛ این ارههای لیزی هم که احمقانهاند، اما خوب میبرند. Diablo هر چیزی را میبرد!
با دستکشهای Cleto Reyes بوکس بازی میکنم (شک نکنید که قرمز است!) آنقدر راحتاند که هر جفت دستکش دیگری را که استفاده کنم انگار دستهایم فومی و احمقانه میشوند؛ یک محافظ دهنِ سفارشی هم دارم که آروارههای من را که مطمئناً زیاد مشت میخورد حفظ میکند. این شعارم که «از چیزهای ارزان استفاده کن تا زمانی که خراب بشوند» از کفشهای بوکسم معلوم است، آدیداس یا یک چیزی مثل آن، بدک نیستند.
در آشپزخانه یک همزن ایستاده قدیمی زنگزدهی KitchenAid دارم (البته قرمزرنگ!) که تا وقتی که زیاد نان نمیپختم، از آن مطمئن بودم؛ قصد دارم با خودم آن را به گور ببرم. سِت چاقو ندارم اما یک چاقوی سرآشپزی Shun Classic 8″ اعصای دستم است و یک چاقوی فولادی کربنی دارم که از آن برای کارهای سنگینتر استفاده میکنم؛ تیغش از Hock Tools است که تیغهای رنده چوبسازی فوقالعادهای میسازد. یک Shun 5 1/2″ Santoku دارم که با آن بدرفتاری میشده و با ۳۰ دلار آن را بهعنوان یک چاقوی مفید گرفتم و یک چاقوی جداکننده Shun Sora که بهندرت از آن استفاده میکنم.
موفق شدم که یک مجموعه تحسینبرانگیزی از قابلمهها و ماهیتابهها را جمع کنم که اکثراً روکش شدهاند و روکش آهنی و سایزها و شکلهای مختلفی دارند که هرکس ممکن است نیاز داشته باشد (اگر بخواهم به آن امتیازی بدهم ۵ است). همین تازگیها فهمیدم که چگونه با یکی از ماهیتابههای سبکوزن روکشدار آهنیام کار کنم که ممکن است از این به بعد اعصای دستم شود. گرما را کامل، حفظ نمیکنند، اما باور کنید که تکاندادنش خیلی آسانتر است.
اخیراً یک ابزار کیسهپزی خریدم. واقعاً خریدم! خیلیخیلی به آن بدبینم، بیشتر به دلیل اینکه از خطر نفوذ کامل فنّاوری در غذاهایم میترسم. بیشتر یک آدم اهل آهن و آتش و دستبهکارشدنم تا آلومینیوم و آب و صبرکردن. یک ساعت در حمام و سرخکردن چیزی روی شعلههای آتش خوب من را سرحال میآورد!
در کار، یک MacBook Pro 15 اینچی دارم که بیشازحد قدیمی شده؛ خوب کار میکند؛ مدلهای جدیدش هم خیلی چیز جالبی ندارند. راز پنهانم این است که فقط از صفحهکلیدهای توکار و لمسی استفاده میکنم؛ هیچ موس خارجی یا صفحهکلیدی ندارم، حتی وقتی که طراحی میکنم. نمیدانم واقعاً چه شد که اینطوری شدم، اما حالا که همین است!
اخیراً یک میز ایستا از برخی از پالتهایی که اطراف اداره پیدا کردیم ساختم. خب شبیهPinterest نیست. طبق سنتم تا زمانی که نشکند از آن استفاده میکنم. مونیتور دومم نیز خودِ آشغال است! اما همیشه iTermرا تمامصفحه نشان میدهد؛ تقریباً برای بررسی مشکلات مربوط به تضادهای رنگی خوب است.
از چه نرمافزاری استفاده میکنید؟
فوت کوزهگری که قابل گفتن نیست، برای کد از Sublime Text استفاده میکنم. Canvas ابزار بسیار خوبی است؛ اما هنوز دلم برای Editorially تنگ میشود.
در کار طراحی، کمی از دوران عقبم اما چند ماه پیش به Sketch پیوستم. تصمیم داشتم در Adobe suite گشتی بزنم، البته به غیر از بخش مزخرف “save for the web” در فتوشاپ.
احتمالاً در ۱۲ Rounds بیشتر از هر برنامه کاربردی دیگری در گوشیام کار کردم. یکی از همین روزها کمی از زمان کدنویسی متنبازم را برای ساختن یک تایمر بوکس برای خودم صرف میکنم، چرا که نه؟
ستاپ رؤیاهای شما چیست؟
میز آشپزخانه. میز آشپزخانه. میز آشپزخانه! وقتی چشمهایم را میبندم و جرئت دیدن رؤیای خانه بینقصم را میکنم، فقط میزهای آشپزخانه را میبینم. میزهای بریدن گوشت، سنگهای soapstone و مرمر… خیلی گیر نمیدهم. میزهای آشپزی در هر جای اتاق کافی است. LMM و من حدود سه فوت فضای کانتر را گرفتیم و یک میز IKEA در آشپزخانه آپارتمانمان واقعاً دارد ما را میکشد!
تمام چوبکاریها و دستکاری موتورسیکلت را در یک گاراژ دو اتومبیلی بدون حرارت انجام میدهم و این وضع خوبی برای شرایط یخبندان اینجا در شمال نیست (نیوانگلند). فقط گرما! گرما را دوست دارم. از ۷۲ درجه سانتیگراد در سال حرف نمیزنم، فقط آنقدر گرم که به غیر از نصف تابستان و یک هفته بعد از آن، چسب چوبم مثل گچ یخ نزند. منظورم این است که ابزار جدید نباشد قاتی نمیکنم اما فقط گرما میخواهم!
در کار، همه چیز خوب است. لپتاپ داشته باش و سفر کن! حداقل در کار کمتوقع هستم.
[۱] Mat Marquis
[۲] Wilto