من بارها شنیدهام که : ( من توی زندگیم حتی یک درخت هم نتونستم بکشم…!. )
اغلب طراحان میترسند که طراحیشان را به بقیه نشان دهند، آنها میترسند دیگران به خاطر عدم داشتن دانش طراحی آنها را مسخره کنند و طرح آنها را با نقاشی یک بچه ۵ ساله مقایسه کنند.
در حقیقت مهم نیست که شما طراحیتان تا چه اندازه خوب باشد، هرچقدر طرح شما عامیانهتر باشد بهتر است.
برای شروع کار شما به یک ماژیک خوب احتیاج دارید، یک ماژیک چرب و بزرگ ایدآل ترین ابزار برای کشیدن طرح است. چون موجب میشود شما قبل از اینکه قلم را روی کاغذ بگذارید بهطور کامل به طرحتان فکر کنید؛ و از خود بپرسید: «اگر این قسمت درستکار نکند، چه میشود؟ و یا، آیا این طرح تا چه اندازه به واقعیت موضوع موردنظرم نزدیک است؟».
و پسازآن یکتکه کاغذ دیگر برمیدارید و طرح رو ازآنجاییکه ماندهاید، دوباره ادامه میدهید و در این چند دقیقه موارد ارزشمندی یاد گرفتهاید.
هدف نهایی از طراحی فرآیند، اسکچ نیست، بلکه آن چیزی است که از طراحی یاد میگیریم.اینکه نمیترسیم از ترسیم هر آنچه در ذهن داریم. بنابراین اگر نمیتوانید طراحی کنید نگران نباشید. در حقیقت اگر در طراحی خیلی خوب باشید ممکن است، اسکچ را به چشم یک مورد که فقط باید خوب اجراشده و تحویل شود نگاه کنید (از خود درباره آن سؤال نمیکنید و چیزی از فرآیند طراحی آن نمیآموزید). ارزش اصلی طرح اولیه (اسکچ) آن است که به شما امکان میدهد ایدهها را در یک مسیر سریع، تکراری و بصری به گونهایی که برایتان آموزنده و روند طراحیتان رو به بهبود و رشد باشد، کاوش و تصحیح کنید و تمامی مواردی که میتوان برای طرح لحاظ کرد را به تصویر بکشید.
چرخه جریان افکار سریع و آزاد است، طرح و سلسلهمراتب، میتواند بهسرعت تخمین زده شود، مجدد مرتبشده و یا بهکل دور انداخته شود، همه اینها بدون اینکه حتی کامپیوترتان را لمس کنید به زیبایی انجام میشود.
مزیت طراحی ایدهتان (بر روی کاغذ) آن است که میتوان با به اشتراک گذاشتن طراحیتان، همکاری و بهبود بر روی یک ایده را تجربه و لمس کنید. میتوانید طرح را به ذینفعان پروژه نشان دهید و از آنها بخواهید مواردی را که مناسب میدانند اصلاح کنند. شما حتی میتوانید یک خودکار قرمز به آنها بدهید و بگزارید از قدرتی که در اختیاردارند لذت ببرند.
در پایان شما درک کاملتری از مشکلی که قرار است آن را حل کنید به دست میاورید و یک سرآغاز برای پیادهسازی یک طرح عالی رادارید.
