درک مسیر بحرانی در مدیریت پروژه
پروژهها از وظایفی تشکیل شدهاند که برای رسیدن به یک مهلت زمانی باید یک جدول زمانی را رعایت کنند. به نظر ساده میآید اما بدون نگاشت کار، میتواند بهسرعت از دست شما خارج شود و پروژه خود را از مسیر خارجشده خواهید یافت. تکنیکهای بسیاری وجود دارد که مدیران پروژه برای برنامهریزی فعالیتهای پروژه خود استفاده میکنند بهگونهای که همهچیز درجایی که باید باشد در نظر گرفته شود و پروژه متناسب با جدول زمانی مصوب باشد. روش مسیر بحرانی یکی از این موارد است.
روش مسیر بحرانی چیست؟
بهعنوان یک روش مدلسازی پروژه، از مسیرهای مهم در مدیریت پروژه استفاده کنید. این دنبالهای از مراحل است که میفهمید کمترین زمان برای انجام یک کار با کمترین میزان سکون چقدر است؟ بنابراین مسیر بحرانی واقعاً طولانیترین مدتزمانی است که تکمیل وظایف پروژه طول خواهد کشید. آنچه ما بهعنوان مسیر بحرانی میفهمیم، نخستین بار در اواخر دهه ۵۰ میلادی توسط Morgan R.Walker از DuPont و James E.Kelley از Remington Rand ایجاد شد. آنها تقریباً همزمان با Booz Allen Hamilton و نیروی دریایی ایالاتمتحده، در یک زمینه مشابه مشغول کار بودند. ریشههای مسیر بحرانی را میتوان در اوایل دهه ۴۰ میلادی و در برخی آزمایشها توسط DuPont و حتی مشارکت در پروژه منهتن یافت. از آن زمان تاکنون، روش مسیر بحرانی در پروژههای مختلفی مورداستفاده قرارگرفته است. از ساختوساز، هوافضا و دفاع گرفته تا نرمافزار و توسعه محصول، مهندسی، نگهداری گیاهان و موارد دیگر. پروژههایی با فعالیتهای وابسته به یکدیگر میتوانند از این مزیت بهرهمند شوند. درحالیکه برنامه اصلی مسیر بحرانی دیگر استفاده نمیشود، رویکرد یکسان باقی میماند. امروز مسیر بحرانی بهطور خودکار توسط نرمافزار برنامهریزی پروژه محاسبه میشود. این کار تمام متد را بسیار سادهتر میکند.
مسیر بحرانی – تعریف اصطلاحات
برای درک مفهوم مسیر بحرانی، باید اصطلاحات مختلف بهکاررفته در این روش را درک کنید. مسیر بحرانی طولانیترین فاصله بین شروع و پایان پروژه شما، ازجمله کلیه کارها و مدتزمان آنها است، که تصویر روشنی از برنامه واقعی پروژه به شما میدهد. اصطلاح دیگر درروش مسیر بحرانی، اولین تاریخ شروع است. به زبان ساده، اولین تاریخی است که میتوان یک کار را در پروژه شروع کرد. شما نمیتوانید بدون اطلاع از اینکه وظایف دیگر به این وظیفه وابسته است یا خیر محدودیتهای دیگری را که ممکن است در شروع این کار تأثیر داشته باشد، تعیین کنید. مورد بعدی اولین تاریخ پایان است. این نخستین تاریخی است که وظیفه شما میتواند به اتمام برسد. در امتداد آن خطوط، باید بدانید که آخرین تاریخ شروع چیست. این آخرین لحظهای است که در آن میتوانید قبل از تهدید برنامههای پروژه خود، کار را شروع کنید. با داشتن تصویری واضح از این بازه زمانی، میتوانید پروژه را بهتر انجام دهید تا به مهلت زمانی آن برسید.
Float (شناوری) که همچنین بهعنوان Slack شناخته میشود، اصطلاحی است که شرح میدهد تا چه مدت میتوانید قبل از تأثیرگذاری بر جدول زمانی برنامهریزیشده، یک کار را به تأخیر بیندازید و مهلت زمانی پروژه را تهدید کنید. وقتیکه مشغول جمعآوری وظایف برای مسیر بحرانی هستید، آنها باید Float صفر داشته باشند. اما اگر وظایف مقداری شناوری داشته باشند، در مسیر غیر بحرانی قرار میگیرند که یعنی اگر این وظیفه به تأخیر بیفتد، هنوز پروژه میتواند بهموقع به پایان برسد. زمان خرد کردن[۱] اصطلاحی است که توصیفکننده کوتاهترین زمانی است که یک وظیفه میتواند زمانبندی شود. شما میتوانید با بررسی حول منابع، افزودن زمان بیشتر به انتهای یک وظیفه، کاهش زمان موردنیاز برای تکمیل یک وظیفه به آن برسید. این اغلب به معنای کاهش کیفیت است، اما بر اساس رابطه بین هزینه و زمان است.
بخشهای دیگر مقاله را از لینکهای زیر بخوانید:
درک مسیر بحرانی در مدیریت پروژه (بخش دوم)
درک مسیر بحرانی در مدیریت پروژه (بخش آخر)
[۱] Crash Duration