آیا دارید با کشتی غرق میشوید؟
«در یک قایقی که سوراخ شده، اگر انرژیتان را برای تغییر قایق بگذارید بهتر است از اینکه انرژیتان را صرف تعمیر سوراخها کنید.» وارن بافت
اگر کاپیتانی قرار است با کشتیاش غرق شود، آیا مدیر پروژه نیز باید با پروژۀ شکستخوردهاش غرق شود؟
اینکه یک کاپیتان قرار است با کشتیاش غرق شود به این معنا نیست که منجر به مرگ او میشود. بلکه به این معناست که کاپیتان است که مسئولیت کشتی و مسافران آن را بهعهده دارد.
بهعنوان یک مدیر پروژه مسئولیت کشتی و مسافران با شماست. کشتی، پروژه و اهدافی است که قرار است به آن دست یابید و مسافران، اعضای تیم شما و دیگر ذینفعان هستند. گاهی وقتی یک کشتی لنگرش را میکشد و شروع به حرکت میکند میفهمید که واقعاً مناسب سفر نیست و ارزش دریا را ندارد. چالش شما این است که آیا زودتر ترکش کنید یا به نقطهای برسید که راه برگشتی ندارد. چسبیدن به یک پروژۀ درحالشکست برای مدتی طولانی واقعاً وقت و پول شرکت را تلف میکند. هرچه به پروژۀ درحال شکست بیشتر ادامه بدهید، زمان و پول پروژههایی را که میتوانستند موفق شوند برای آن هدر میکنید. این انگیزۀ شما و تیمتان را ازبین میبرد.
اگر هر کاری را در حوزۀ قدرتتان انجام دادید تا تیمتان را برای رسیدن به اهداف پروژهای هدایت کنید و این اهداف واقعاً دستیافتنی نیستند، با کشتی غرق نشوید، یک کشتی جدید بگیرید! اما ابتدا مسافران را به یک وسیلۀ نقلیۀ دریایی جدیدتر و باارزشتر منتقل کنید.
راهی پیدا کنید که کشتیها را تغییر بدهید. الزاماً منظورم تغییر شغل نیست (البته این هم میتواند گزینۀ کاری باشد). منظورم هدایت ذینفعان است تا بتوانند بفهمند چهچیز ممکن است و چه چیز ممکن نیست. به آنها کمک کنید که اهدافشان را دوباره ارزیابی کنند. اگر میخواهند اهداف همان بمانند، به آنها کمک کنید که اهدافی را تعیین کنند که میتوان به آنها دست یافت. به این شیوه، کشتی را تغییر بدهید.
اما اگر یک پروژۀ درحالشکست را متوقف کنید بهتر از آن است که وقتی سوراخها و نشتیهایش بیشتر میشود و عمیقتر داخل آب فرو میرود از آن بیرون بپرید.