یادداشت برداری: برنامه ریزی استراتژیک و برنامه ریزی کسب و کار ۲
پنج سوال مهم:
می خواهیم کجا باشیم؟ (فرجام ها، خروجی ها، مقاصد، اهداف و چشم انداز کلی مان)
وقتی به آنجا رسیدیم، از کجا خبردار شویم؟ (ارتباط بین نیازها و خواستهای مشتریان از طریق یک سامانه بازخورد قابل اندازه گیری)
اکنون کجاییم؟ (مسائل و مشکلات امروز)
چگونه به آنجا برسیم؟ (برنامه ها و زمان بندی ها)
احتمال تغییر چه چیزی در محیط و در آینده زیاد است؟
در تفکر سیستمی، کل در درجه اول اهمیت و اعضای تشکیل دهنده در درجه بعدی قرار دارند. (برعکس این موضوع درست نیست)
اگر اوضاع به خوبی پیش می رود، پس احتمال زیاد داریم کاری را اشتباه انجام می دهیم.
انتخاب هدف و انتخاب دقیق هدف، معیار شماره یک در موفقیت است.
موراد کلیدی که برای موفقیت باید اندازه گیری شود.
رضایت مشتری
رضایت کارکنان
رشد مالی
شاخص های کلیدی عملکردی
اگر در مورد یک تغییر فرهنگی (و ارزشی) جدی هستید، باید مستقیم به آن حمله ببرید. تغییر تدریجی که کسی را به دردسر نیندازد، شما را به هیچ کجا نخواهد رساند.
اگر همیشه همان کاری را بکنید که همیشه کرده اید، همیشه همان نتیجه ای را خواهید گرفت که همیشه به دست آورده اید.
برتری یعنی انجام ده هزار کار به شیوه درست.
اگر پول چیزی است که برای موفقیت لازم است، پس ژاپن و آلمان چطور از خاکستر برخاستند؟
آنچیزی که می دانیم یا آنچیزی که فکر میکنیم یا آنچیزی که به آن اعتقاد داریم، در نهایت نتیجه اندکی خواهد داشت. تنها چیزی که اهمیت دارد، آنچیزی است که انجام می دهیم.
بیشتر شرکت ها به خاطر عدم استعداد یا نداشتن چشم انداز استراتژیک با شکست روبه رو نمی شوند. آنها به خاطر عدم اجرا شکست می خورند. همان بازداشتن و کشمکش داشتن روتینی که اغلب شرکت های بزرگ کرارا انجام داده و برای بهتر انجام دادن آن، تلاش می کنند. تی جی راجرز
درک اینکه ما باید تغییر را مدیریت کنیم، قبل از اینکه آن مارا مدیریت کند، بسیار ضروری است.
افراد از چیزی که به خلق آن کمک کرده باشند، پشتیبانی می کنند.
مشتری تنها دلیل وجود شما است.
پیدا کردن یک مشتری جدید پنج مرتبه سخت تر از نگهداری مشتری فعلی است.