مدل واترفال (آبشاری) در برابر مدل چابک (اجایل)
مقایسهی چابک با آبشاری
چرا دوندگان دوی امدادی باید راگبی بیاموزند؟
- بگذاریم تیمهای آبشاری (Waterfall)، آبشاری بمانند و تیمهای چابک (Agile)، چابک بماند.
به نظر میرسد که چابک تمام دنیا را اشغال میکند. هر حرکتی که با یک مانیفست آغاز میشود احتمال جذب طرفداران مختص به خود را دارد؛ طرفداران چابک معتقدند که چابک بیهمتا و تنها راه برای جلو بردن توپ در میدان است. اما درحقیقت هر دو روش هنوز جایگاه خود را دارند.
اهمیت و تأثیرگذاری رویکرد چابک بر کسی پوشیده نیست؛ بااینحال شرکتها، همچنان متوجه منافع فوقالعادهی ساختارها و پیشبینیپذیری اکثر فرایندهای سنتی آبشاری هستند. مطابق گزارش سال ۲۰۱۴ از CRASH «در میان تمام روشها، روشهای ترکیبیِ چابک و آبشاری رتبههای بالاتری را از خودِ چابک یا آبشاری دارند.»
روشهای ترکیبی در صورتی امکانپذیرند که تمام تیمها مادام خدمت به خود، نیازهای یکدیگر را درک کنند. وقتی پروژههایی که با آبشاری شروع شدند به تیم چابک داده میشوند، این پروژهها اکنون پروژههای چابک هستند. وظیفهای که ماهیت آن تکرارشونده است، وقتیکه در چابک است، نباید با وابستگیهای دیگر تداخل بیابد؛ در غیر این صورت چابک نیست فقط یک وظیفه آبشاری دیگر است.
به خاطر داشته باشید که چابک و آبشاری گزینههای مناسبی برای کار متناسب با خود هستند. در تلفیق دو روش باید به چابک و آبشاری وزن یکسانی را داد.
کلمهی اسکرام در لغتشناسی چابک، مخفف کلمهی “scrummage” است و از بازی راگبی گرفته شده؛ این کلمه اولینبار در مقالهی تأثیرگذاری در سال ۱۹۸۶ با عنوان «بازیِ بسیاربسیار جدید توسعهی محصول» وارد جهان مدیریت پروژه شد؛ در این مقاله گفته شد:
«رویکرد کلگرا یا «راگبی» بیشتر، پاسخگوی نیازهای رقابتی جهان امروز است؛ در راگبی تیم سعی میکند با دستبهدست کردن توپ به جلو و عقب، فاصله را بهصورت یک واحد بپیماید. درحالیکه شاید رویکرد متوالی سنتی یا «مسابقه امدادی» برای توسعهی محصول… با اهدافی مثل سرعت و انعطافپذیری بهینه تعارض داشته باشد.»
بعد از گذشت دو دهه این بحث همچنان ادامه دارد و البته همزمان با رشد نیاز سازمانها این دو رویکرد به رویکردهای ترکیبی تکامل یافتهاند. سؤال این است: آیا بازی در یک زمینبازی یکسان، میتواند یک مسابقه راگبی را با یک مسابقهی دوی امدادی انطباق دهد؟
نهتنها ممکن است، بلکه در بازار فوقرقابتی فناوری امروز که سرعت و انعطافپذیری بالاترین جایگاه را دارند، یک ضرورت است. در این مقاله، سه راه برای مدیران پروژهی آبشاری (دوندگان دوی امدادی) ارائه میشود تا بتوانند با تیمهای چابکِ همکارِ خود بهتر کار کنند.
همانطور که در راه اول ذکر شد، استفاده از هر دو روش، در صورت بهکارگیری درست هر کدام، شفافیت و بهرهوری را در سازمان افزایش میدهد. ترفند این کار، دانستن روش مناسب برای نوع کار مناسب، و پذیرا بودن نسبت به رویکردهای ترکیبی است؛ تحمل کردن کافی نیست، باید پذیرا باشیم.
برخی از سازمانها چابک را در سازمان فناوری اطلاعات خود تقویت میکنند اما هنوز نیاز به راهی دارند که کار را مثل یک وسیله برقی به جعبهتقسیم سازمانی وسیعتری وصل کنند. دیگر سازمانها از روش آبشاری برای پروژههای زیرساختی یا کاری که با اقلام تحویلی فیزیکی همراه است استفاده میکنند؛ اما فرایندهای چابک را برای نرمافزار، توسعهی وب یا برنامههای کاربردی تلفن همراه که به تکرارهای مکرر و ابتکار نیاز دارند بهکار میبرند. و اما راه دوم.
- جایگاه همکاری خود را با تیم چابک تثبیت کنید.
به دلیل اینکه این دو روش اساساً متضاد یکدیگرند، ممکن است تمایل به برقراری سیلوها و ماندن در آنها باشد. یکی از بهترین روشهای جلوگیری از حالت تدافعی، اتخاذ رویکردهای پیشگیرانه در ارتباطات با تیم چابک است. باید خود را در دنیای آنها دخیل کنید، آنها هم باید همینطور در دنیای شما مشارکت کنند.
کل فلسفهی چابک بر مبنای اعتماد است و بههمیندلیل خطوط ارتباطی، بسیار باز و غالباً رودررو هستند. فقط از روی دیوار یک ایمیل به آنطرف پرت نکنید، به امید اینکه به دستشان برسد! شاید ایمیل شما آنقدر که برای شما مهم است برای آنها مهم نباشد، مگر اینکه آنها خود پیگیر باشند یا در اسپرینت فعلیشان تعریف شده باشد.
از تیم چابک اجازه بگیرید در یکی از جلسات برنامهریزیِ اسپرینت و یا مرور اسپرینت حضور داشته باشید؛ از نمودار کار باقیمانده چشم برندارید. بهاینترتیب نهتنها روند کار و زبان آنها را یاد میگیرید و زبان آنها را میآموزید، بلکه که در جریان موضوعاتی که برای شما مهم است قرار میگیرید. اگر بدانید که پروژههای شما بخشی از اسپرینت جاری تیم چابک است، میتوانید بیشتر پاسخگو و یا در لحظه دردسترس باشید. اگر فهمیدید وظیفه شما بخشی از اسپرنیت هفته آینده است، میتوانید سؤالها و پیشنهادهای خود را تا جلسهی بعد نگه دارید تا یک مخاطب سروپاگوش داشته باشید.
هرچند که اصطلاحات و فرایندهای چابک بیگانه به نظر میرسند، تیمهای چابک مسئول تحویل تعهدات خود هستند، درست مثل شما. به آنها فرصت جلب اعتماد بدهید و شما هم اعتماد آنها را جلب خواهید کرد.
- معیارهای سنجش چابک را به زبان آبشاری ترجمه کنید.
تیم چابک یک اسپرنیت دوهفتهای در پایان این جمعه با ۱۱۰ نقطهی داستان (Story Point) کامل دارد. شما مسئولید به رئیس بگویید با چه ویژگیهایی باید شروع کرد و چهموقع؟ مثل این میماند که باید ترجمه کنید.
هرچند که تیمهای چابک باید بتوانند مانند تیمهای چابک کار کنند، باید به بقیه شرکت با اصطلاحاتی گزارش بدهند که رهبران سنتی پروژه مایل به شنیدن آن هستند. متریکها باید برای تیم آبشاری تشریح شوند تا کارکرد تیم چابک را بتوان بهموازات تیمهای دیگر مقایسه کرد. بهطور مثال تخمینهای نقاط داستان را میتوان معادل ساعتهای برنامهریزیشده در گزارش مدیریت سنتی پروژه تعبیر کرد. تکرارها یا تاریخهای اسپرینت را میتوان محدودیتهای وظیفه در نظر گرفت.
وقتی مجموعهای از معیارهای سنجش، تحت گزارش واحدی در جای خود قرار دارند، ارتباطات مناسب و تلفیق این دو فلسفهی رقیب آسانتر میشود. برای اجتناب از ساعتها کارِ دستی، ابزار مدیریتی خودکاری را بیابید که دادههای تیم چابک را به گزارشهای آبشاری تبدیل میکنند. با فناوری مناسب، میتوان دادههای چابک تیم را به داشبوردهای آبشاری تبدیل کرد و پیشروی تمام تیمها، کل کار و روشها را گزارش داد.
همسطح کردن زمینبازی
شاید چابک و آبشاری تقریباً از همهی جهات، متضاد یکدیگر باشند (یکی از بالا به پایین و دیگری از پایین به بالا عمل میکند). اما حرفی نیست که به هر دو نیاز است؛ خصوصاً برای تیمهای توسعه یا مدیران پروژهای که هنوز مسئولیت گزارش زنجیره را به مدیریت دارند. توسعه چابک همچنان روش منتخب بسیاری از تیمهای IT خواهد بود و گزارشهای آبشاری نیز جایگاه خود را از دست نمیدهند.
همزمان که در دور مسابقه امدادی خود میدوید، نگاهی هم بر اسکرام در مرکز زمین داشته باشید. اگر پذیرای قابلیتهای چابک هستید، اگر در مورد کجفهمی در ارتباطات، پیشگیرانه عمل میکنید و معیارهای مناسبی را برای سازمانتان ترجمه میکنید، همه میتوانند از میدان، برنده بیرون بیایند.
اما برای مطالعۀ بیشتر دربارۀ روشهای مدیریت پروژه، مقالات زیر در خط دید پیشنهاد میشوند:
بررسی اجمالی روشهای مدیریت پروژه
مقایسۀ چارچوبهای مدیریتی چابک
بررسی چارچوبهای مقیاسگذاری چابک
انتخاب روش مناسب برای مدیریت پروژه
چهار تاکتیک برای ترکیب دو روش چابک و آبشاری